ز همان نقش که آن تقدیر است
و که تار و پودش
که همان ثانیه ها
روزها
ماه ها
به همان رنگ که خود میخواهی
نمیدانم چرا باز قلم به دست گرفتم و باز کلماتم به سوی تو جاری میشوند
و چگونه میشود که باز خاطرات دفن شده ی تو زنده میشوند و گورستان برای یاد آوریت به پا می خیزد.
و دوباره تابوت عشقمان باز میشود و چون مرده ای متحرک سراغمان را میگیرد ولی افسوس که دیگر مایی وجود ندارد .
و نه دیگر اشکی و نه دیگر شعری برای یادت سروده میشود
و نه دیگه زخمی و نه دیگر چشمی برای دیدنت باز ؛
و اینگونه روزها میگذرند به دو چیز
به زمان تا که من پیر شوم و خدا ، تا که آرام شوم
میخواهم حال خودم را برایت بازگو کنم
آری من یافتم آنچه را که تو داشتی و داری یعنی خدارا
و تو شبها انگار به اشکهایت میخری دردهایم را
دریغ از اینکه چه داده و چه گرفته ای
البته تمام اینها توهمی بیش نیست از زاییده ی مغز دیوانه ام
من کور بودم به تو و تو کورتر به من
ویه هرآنچه نمیدیدم جز تو و تو هرآنچه که نمیدیدی جز من
من همه را در تو میدیم و تو همه را در من
و این تفاوت نامتقارنی بود از من و تو
ولی اما اکنون من کور شدم به تو و به هرآنچه که از تو مانده
وتو کورتر به من و هرآنچه برایت گزاشتم
و این تشابه متقارنیست از من وتو
مرا نفرین نکن مادر که من نفرینی شهرم
به جرم عشق دیرینم من آن زنجیری دردم
مرا از خود مران مادر در آغوش خودت جاده
نزن حرفی ز تبعیدم من آن تبعیدی حرفم
مرا گریه مکن مادر که غرقم میکند اشکت
اگر باشد دمی دیدار به چشمان تو من غرقم
مرا بگزر تو ای مادر در آمد حکم اعدامم
اگر حرفی زمن گفتند ز چشمانت نکن طردم
خداحافظ تو ای مادر مرا اکنون مدارا کن
اگرچه من برای تو بیاوردم همه رنجم
فراموشم کن ای مادر نزن حرفی ز فرجامم
زمرگ من خدا راضیست نیا دیگر سر قبرم
دعایت میکنم مادر دعای من پناه تو
ز تقدیرم شکایت نیست ک من راضی به این مرگم
مرا بنگر که چگونه در این سکوت خلوت میکنم با تو
تا بنشینیم و به دردهایت بگرییم
با من بیا و دردهایت را به من هدیه کن
و بگزار کلماتم مرهمی بر زخم های تو باشد
بیا و خود را به من بسپار
من سال هاست منتظرت هستم
تا لا به لای موهای تو اسیر شوم
و به بند بکشم نگاهم را در زندان چشمان تو
و تنفس کنم از گرمای نفسهایت
و دستانم که جای خالی دستان توست
و شانه ام تکیه گاه چشمان غمگینت
تا بنشینی کنارم در آن نبمکت و نظاره کنیم این غروب سنگین را
و همراه غروب فرار کنیم
به دورترین جای این دنیا