بالاتر از عشق

عشق پایان نیست ، چون بالاتر از عشق نیز هست.

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

نیمکت

چشمانم را باز میکنم ، انگار که خیلی وقت است روی این نیمکت خوابیده ام ، دیگر هوا دارد تاریک میشود . باد سردی هم میوزد. دستانم را داخل جیب پالتو ام میگزارم و از جایم بلند میشوم. همه جا سرد است حتی داخل این پالتو پشمی هم میتوانم سرما را با تمام وجودم حس کنم.

همینطور که قدم بر میدارم به درب اصلی دانشگاه میرسم ، انگار نه انگار که ده سال است که از روز ورودم به اینجا گذشته باشد. همه چیز درست عین همان سال هاست. از ز همیشگی اینطرف خیابان بگیر تا فلوکس استیشن قدیمی آن طرفش که نزدیکترین سیگار فروشی به دانشگاه بود.

نمیدانم چرا بعضی از خاطرات هیچگاه فراموش نمیشوند شاید هم این نیمکت واقعا جادوییست ، هرباز که روی آن مینشینم پرت میشوم به آن سال های دور انگار که در زمان سفر کرده باشم. چشمانم را میبندم و تمام خاطرات یکی پس از دیگری از جلوی چشمم میگزرند. اشکانم جاری میشوند و در این هوای سرد تمام صورتم یخ میکند. 

غروب هارا دیگر هیچ دوست ندارم ، از همان سال ها هم به یاد دارم که همیشه هنگام غروب وقتی که کلاس های هردویمان تمام میشد باید از هم جدا میشدیم . انگار که اصلا خدا غروب هارا آفریده باشد برای جدایی !

کاش میتوانستم در یکی از همان غروب ها دستت را بگیرم تا با هم به آسمان سفر کنیم ، برویم و همراه خورشید از این جهان ناپدید شویم ، همیشه خورشید هنگام غروب را مثل دروازه ای میدیدم که وقتی از آن بگذری به جهان دیگری خواهی رسید. جهانی که هیچکس دیگر نمیتواند مارا از هم جدا کند. .لی همه ی اینها رویا بود و واقعیت یعنی که الان ده سال است که من تورا ندارمت و باید هر روز در این غروب های دردناک ، جلوی همین دانشگاه لعنتی تورا صدا بزنم.

دانشگاهی که روز قبل دفاع از پایان نامه ام رهایش کردم 

۰۲ شهریور ۹۵ ، ۰۴:۱۰ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد نوری زاده

حصار سنگی قلبم

بازم هرروز میشه تکرار همین طوفان آرامش
فرو میرم توی انکار تو این گرداب آسایش
شب و روزم شده افکار یه افکار پراز ابهام
توی زندونم انگاری تو هر لحظه میشم اعدام
حصار سنگی قلبو هفت هشت ساله بنا کردم
تموم عشقو احساسو یه شب بادل هوا کردم
.
تموم خاطرات من شدن زندونی و زنجیر 
امید آرزوهامم همش ارزونی تقدیر
دیگه عادت شده هرشب واسم تاریکه تنهایی
هنوزم بوی عطر تو برام نزدیکه انگاری
حصار سنگی قلبو هفت هشت ساله بنا کردم
تموم عشقو احساسو یه شب بادل هوا کردم

۰۱ شهریور ۹۵ ، ۰۳:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد نوری زاده
Instagram