شب میدمد
باد می وزد و بوی تورا پخش میکند
روی این شهر لابه لای تمام خیابانها و تک تک کوچه پس کوچه هایش
پنجره را باز میکنم
و بیدار تر از قبل تورا خواب میبینم
پیشم نشسته ای و به آتش لای انگشتانم می نگری 
چشمانم را می بندم و دود میکنم
چشمانم را که باز میکنم تو را درمیان دود گم میکنم
به یاد ندارم کی ؛
اما رفته ای
#دیوانه

پنجره