برو ولی برگرد
برگرد تا دوباره درد و دل کنیم
تا دوباره غصه هایمان را در یک بشقاب ، باهم بخوریم
و باهم تا صبح مسائل ریاضی را ورق بزنیم
و حد بگیریم از ستازه ها تا به خورشید برسیم
برگرد تا دوباره من با اختیار دلقک شوم برای خریدن لبخندت
و تو برای مضحکانه ترین حرف هایم غش کنی
برگرد تا دوباره شیطنت کنیم و آزار دهیم ، درد و دل کنیم و اشک بریزیم
لجبازی کنیم و قهر کنیم ، و حتی برای آن که دوستش داری ، دعا کنیم و باز بگرییم
برگرد قول میدهم هرشب یک فنجان قهوه تورا مهمان کنم
و درحالی که مرا مینگری برایت هم بزنم ...

فنجان قهوه