بالاتر از عشق

عشق پایان نیست ، چون بالاتر از عشق نیز هست.

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

من در آن باران خدا را یافتم

قول داده بودم که دیگر از تو نگریم

اما

زیر باران رفتم 

و با خدا

سیر برای تو گریستیم

برای تو که نبودی

شب بود و من تنها 

درد بود و من تنها

و باران بود؛

دیگر تنها نبودم

تو بودی و خاطراتت،

تو بودیو بویت،

و، تو بودی ولی من، من نبودم.

همه چیز تو بودی

باران تو بودی

اشک تو بودی

جوی تو بودی

آسمان تو بودی

زمین تو بودی
باد تو بودی

و حتی خدا؛

من در آن باران خدا را یافتم

که در درون من

به من

به تو

و به انسان

میگرید

و خود را تحسین میکند که عشق را آفربد

درد را آفرید

و قلب را آفرید

من در آن باران خدا را یافتم

که داشت به تو حسد میورزید

به من عشق

و به ما جبر 

اگر باز روزی آمد

که دوباره من باشم و تو و او

آنگاه باز من اشتباه خواهم کرد

آنگاه باز من تورا....،

و آنگاه باز خدارا از جنس عشق خواهم دید

و خواهم پرستیدش

برای من خدا چیزیست از جنس عشق از جنس من از جنس تو

۳۰ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۴۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد نوری زاده

پارکـ ـ سلول شخصی

بامن بیا
با من بشین
اینبار تو را مهمان کنم به چند تصویر
که باهم ببینیم
چشمانت را ببند و نگاهم کن
در پارک نشسته ایم
روی نیمکتی کهنه به رنگ نارنجی و سفید در گوشه ی این پارک
نگاه کن
و به خاطر بیاور
روبریمان این بچه ها بی خودی می دوند
بی خودی میخندند
و حتی بی خوده گریه میکنند
و گاهی با نگاه های مستقیمشان به ما مینگرند فقط برای چند لحظه
برایشان مهم است که چه میکنیم انگار  آینده خود را در ما جستجو میکنند در بین اینهمه آدم
به من نیز مینگرند
سپس به سیگارم
هدفونم را میبینند
و حتی به نسکافه ام که درحال خنک شدن است توجه دارند
نه آینده ی مناسبی نیست پس نگاهشان را برمیگردانند و حتی سیگار کنار کفششان شوت کرده و باز می دوند
می بینی؟
آنطرف تر چهار تا از بچه های راهنمایی روی چمن نشسته اند و داغ بحث میکنند
از مسابقه فوتبال و دریبل های جدیدی را که یاد گرفته اند و با توپ خیالی که فقط خودشان میبینند به هم نشان میدهند
و بحث را به مسابقه فوتبال هفته بعد میکشانند و ترکیب احتمالی تیم حریف را که از محله مجاور است را آنالیز میکنند
میبینی؟

یا روبرویت یک دیوانه که روی نیمکت نشسته است
زبانش بیرون است و هی تکان میخورد
توی دستش لاشه ی یک بادکنک زرد دارد از کشش گرفته و میچرخاند
اطراف را کاملا زیر نظر دارد
به او که نگاه کنی زود میفهمد
وبا حالت عجیبی چشم تو چشم میشوی او باتو کاری ندارد ولی تو نا امن میشوی و نگاهت را برمیگردانی
برای او اطرافش مهم نیست
چند تا نوجوان که به تیپشان هم نمیخورد درسخوان باشند دورش را می گیرند
یکیشان به موهای او گیر میدهد که انگار تازه زده است
و میگوید
اووو نگاه کنید حسن کچل شده
بعد هم دیگری ادامه می دهد و همشان با خنده های بلند از او دور می شوند
به طرف بوفه میروند
10 نخ سیگار میخرند که به هرکدام 2 تا میرسد
یکشان ولی نمیکشد
بعد هم مثل آن فیلم های قدیمی شروع می کنند به روشن کردن
و با یک استیل نامناسب و کاملا تقلیدی سیگارها را دود می کنند در دهانشان میچرخانند وسپس رو به آسمان نفسشان را تخلیه میکنند
میبینی؟
و اما کمی دورتر به نیمکت دو نفره ی آن زوج نگاه کن
که چگونه برچسب لبخند را روی لبانشان چسبانده اند
و بی آنکه چیزی از هم درک کنند از 1000 تا تفاهمی حرف میزنند ک از بی اهمیت ترین مسائل زندگی است
مثلا هردوشان آهنگ پاپ دوس دارند و مرتضی پاشایی را اسطوره میخوانند
یا هر دو  سریالی که شبکه3 به تازگی گذاشته  را دنبال میکنند
هر یک از این های که میبینی داستان زندگی خودشان را دارند
و چیزهای زیادی برای حرف زدن
مثل همه ی ما
همه این ها به کنار
!هوا که شب می شود!
آهنگ مورد  علاقه ی مرا پخش میکنند
با ریتم آشنایش متوجهش می شوم و به خود می آیم
و چند دقیقه ای  لذت میبرم
میشنوی؟
آهنگ که تمام شد  پا می شوم گوشی را برداشته قدم میزنم و دوباره نوشتن را ادامه میدهم
از کنار حوض وسط پارک که میگذرم معلولی با عینک های ته استکانی نشسته و ذرت میفروشد باغبان پارک می آید اول قیمت میکند سپس دو بسته ذرت را به قیمت یکی به او پیشنهاد میکند تا برای دوتا بچه اش خانه ببرد
ولی او قبول نکرده و باغبان راه خود را می گیرد
از روبه رو چند تا از بچه هایی را میبینم که دارند بادکنک همه را نتوانستم بشمارم ولی دست یکیشان 13 تا بادکنک بود از پشتم دو بچه به طرفشان میدوند و آنها هم از فرصت استفاده کرده و بادکنک هارا به دست آنها می دهند
پدرمادرشان که میرسد یکی را می خرند ولی بچه ای که پدرش لباس خوبی هم نداشت با سیلی استقباال می شود و گریه کنان به بادکنک دوستش حسرت می خورد
آری این تصاویریست که منن به تو هدیه می کنم تا در پارک ها ببینی
که همه ی اینها مستند های واقعی بودنند که من دیده ام 


۰۱ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۰۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
میلاد نوری زاده
Instagram